fredag 10 juni 2016


آشتی ملی با جنایتکاران طنز تلخی بیش نیست

نامه ای از محمد نوری زاد در مورد  آشتی ملی منتشر شده. قبل از اینکه به محتویات این نامه اشاره کنم. یاد آوری یک نکته مهم است که نوری زاد اگر بعد از فیلم سازی اش برای خامنه ای و مهره ای  در بارگاه ولی فقیه مأموری برای توجیه جنایات او بود،به شهرت و محبوبیتی رسید به علت اینکه در مقابل همین علم مخالفت بلند کرد. نوری زاد فعالیت های خود را با نوشتن نامه به خامنه ای شروع کرد که تعداد این نامه ها تا آنجا که من به یاد دارم نزدیک به 20 نامه است. نوری زاد در تمامی این نامه ها خامنه ای را رهبر خطاب می کند و از او می خواهد مهربانی از سر گیرد.

ظهور نوری زاد در صحنه سیاسی ایران، برای آنان که فکر می کردند که "رژیم ایران هوای بد است که با باد برود" (گابی گلایشمن ریئس اسبق انجمن قلم سوئد)  فرصتی بود که نوری زاد را باد کنند و او را بیش از آنچه که هست نشان دهد. البته از همان آغاز و نیز در بین راه نیز رفتار و گفتار نوری زاد یک سویه نبود و به قولی یکی  به نعل و یکی به میخ می زد. نوری زاد مبلغ رفرم و اصلاحاتی بود که هرگز صورت نگرفت.  او می خواست جنبش را به شکلی لاکپشت وار به سوی وادادگی و انفعال هدایت کند. در بین تمامی مردم حتی خوش بین ترین آنان نسبت به نوری زاد شک وتردید وجود داشت و اظهار نظرهای زیادی نسبت به عملکرد های او وجود داشت. نوری زاد همیشه از جوابگوئی مستقیم  طفره می رفت. نوری زاد یکبار با پیشنهاد برکناری روحانی از ریاست جمهوری و خاتمی را به جای او گماشتن نشان داد که در کجای طیف ایستاده است. وواسفا عده ای فکر می کردند که انشاءالله گربه است. به هر روی نوری زاد در آخرین نامه خود  که با تیتر  " ای خدا، ای فلک ، ای طبیعت" (این عنوان را از سروده ملی مردم ایران " مرغ سحر" وام گرفته )  می نویسد : من از شما از خودم از مسئولین از روحانیان از رهبر از سرداران از آسیب دیدگان از مخالفان از موافقان از تهرانی ها از شهرستانی ها خلاصه از همه ی ایرانیان دعوت می کنم همگی بخاطر فردای فرزندانمان، از اسب سرکشِ غرور از برج بلند نفرت از قلعه ی فلک الافلاکیِ منفعت های همینجوری فرود آییم و به نیکبختیِ ایران و ایرانی تمرکز کنیم.  البته خانم شعله پاکروان جوابی در خور تقاضای غیر قابل توجیه نوری زاد را انتشار داده اند و هیچکس بهتر نمی تواند درد و خواسته مردم را بیان کند. ولی یک نکته همچنان باقی است ، نوری زاد خودش می تواند به رهبرش نامه بنویسد و از او طلب بخشش کند و از رهبرش بخواهد که با او آشتی کند و به این خواسته قبای نیکی و خیر بپوشاند ، اما هیهات که کسی فریب این بازیها را بخورد. یکی در لباس اپوزیسیون نظام عکسهای سفرهای نوروزی خود را به اسم شیوه ای از مخالفت به مردم حقنه می کند و دیگری عریضه می نویسد.

اما آقای نوری زاد مفاهیم و کلماتی مثل " آشتی ملی"  که شما به راحتی از آن استفاده کرده اید و قدر وقیمت آن را نمی دانید با رنج و شکنج دهها و گاه صد ها هزارتن به دست آمده اند. گاه در پشت این مفاهیم خون میلیونها نفر بر زمین ریخته شده.  آیا نوری زاد چیزی در مورد دادگاههای مردمی، حقیقت یاب و بخشش شنیده اند. به سه مورد بسیار شناخته شده که در همین 20 سال گذشته اتفاق افتاده اشاره می کنم.

1 – رواندا در سال 1994 در یک قتل عام گسترده  یک میلیون نفر از قوم توتسی ها به دست قوم دیگری که حکومت را در دست داشتند به اسم هوتی ها کشته و بیش از دو میلیون نفر آواره شدند. دادگاه بین المللی برای رسیدگی به جنایات هوتی ها در سال 1997 تحت نظر سازمان ملل در شهر " آروشا" در کشور تانزانیا شروع به کار کرد.  گاساکا ( دادگاههای مردمی در دهات )

در رواندا 120000 هزار نفر مظنون به شرکت و یا دست داشتن در قتل عام بودند ، دستگیر و زندانی شده بودند. از آنجا که سیستم قضائی کشور به علت قتل قضات صالح فلج شده بود، تصمیم گرفته شد که دادگاههای محلی تشکیل شود. اولین بار در سال 2002 این دادگاهها در نقاط مختلف کشور رواندا  شروع به کار کردند. که تا سال 2012 ادامه داشتند. در طول مدت ده سال 12000 دادگاه  تشکلیل وبه 1.2 تا 1.5 میلیون جرم رسیدگی کرده است.   نکته بسیار قابل توجه این که در رواندا حکم  مجازات اعدام در همین دوران لغو شد.

 

2- آفریقای جنوبی

سیستم حکومت نژادی در آفریقای جنوبی از قرن 16 میلادی برقرار بوده و جنایات بی شماری را مرتکب شده بود .   بلافاصله پس از پیروزی آ، ان، سی و بر حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی دادگاهها حقیقت یاب و بخشش در آفریقا شروع به کار کرد. به علت طولانی بودن سالهای سرکوب سیاه پوستان تصمیم گرفته شد که  دادگاههای حقیقت یاب و بخشش به جرائمی بین سالهای 1960 تا 1990 میلادی رسیدگی کند. اولین دادگاهی از این دست در سال 1996 شروع به کار کرد. بر اساس آمار بیش از 20000 نفر در این دادگاهها شهادت دادند و حداقل بیش از 7000 نفر از کسانی که مرتکب جرم شده بودن به عنوان متهم در این دادگاهها حاضر شدند. شعار محوری این دادگاهها این بود که  کشف حقیقت  پایه اساسی بخشش است.

 آنتیجه کروگ  شاعر و نویسنده مشهور آفریقای جنوبی در کتاب کشور استخوانهای من  که در سال 1998 منتشر شده می نویسد: با عدم برخورد با گذشته و کسانی که مضامین و پایه های حقوق بشر را زیر پا گذاشته اند، ما به جانیان و مرتکبین این جنایات ضد انسانی کمک نمی کنیم بلکه بدین وسیله  پایه گذاری یک سیستم قضائی سالم و مستقل برای نسلهای آینده  را ویران می کنیم. 

 

3- سربنیتسا در یوگسلاوی سابق

در طول چند روز در ماه جولای 1995 جهان شاهد بزرگترین قتل عام در اروپا پس از کشتارهای هیتلر در قرارگاههای مرگ بود. در این روزها بین 7 تا 8 هزار مرد و جوان در شهر سربنیتسا قتل عام شدند. آخرین دادگاه متهمان به این جنایت هولناک دادگاه ردوان گرازیچ بود که در ماه گذشته به 40 سال زندان محکوم شد.

 

بار دوم!  این بار مقایسه

1- رواندا

 یک میلیون نفر در جنگهای قومی در رواندا کشته شدند. بیش از میلیون  کشته شده و معلول حاصل کسانی که  جنگ ضد میهنی بین عراق و ایران  است می توانید بگوئید چه کسی پاسخگو و مسئول است، یادمان باشد که رهبر شما خامنه ای در آن زمان مقام ریاست جمهوری این نظام را داشت.

2- افریقای جنوبی

زمان رسیدگی به جرائم نژاد پرستان در افریقای جنوبی سی سال بود. در ایران آخوند زده این حکومت نزدیک به چهار دهه زنان ایران را سیستماتیک  و بر اساس قانون اساسی همین نظامی که شما از آن طلب بخشش می کنند مورد تبعیض قرارداده است.

3- سربنیتسا

فقط در سال 1367 شمسی برابر با 1988 میلادی بیش 30 هزار نفر از بهترین فرزندان مردم ایران از مجاهدین و مبارزین فقط به علت ماندن بر سر پیمانش اعدام شدند.

خلاصه کنم  کارنامه این رژیم سیاه تر از رواندا و حکومت نژادپرست افریقای جنوبی و سربنیتسا است. نیازی به یاد آوری قتل عام روزانه مردم سوریه و عراق نیست.

شاید این نامه شما را بشود در بهترین حالت این طور فهمید یا شما از جنگ ببخشید جنگ برای شما کلمه سنگینی است،یا  از رویاروئی با نظام و در رأس آن خامنه ای را کنار گذاشته و خسته شدید و خواهان آشتی با او هستید ، و یا اینکه اوضاع رهبرتان خامنه ای و ریئس جمهور اعتدال آنچنان خراب است که برای حفظ آبرو دست به هر حیله ای می زنند، در هر دو حالت  مبارکتان باشد. ولی یادتان باشد که هنوز زخمی بر دل شما ننشسته  و سرعزیزی از نزدیکان شما با تیغ جلادان آشنا نشده و شما خواست هیچکس را نمایندگی نمی کنید. چه آنان که به دنبال سراب اصلاحات بودند با شعار انتخاب بین بدو بد تر در انتخابات شرکت کردند. و آنان که شرکت نکردند و اعلام کردند که باید انتخابات را تحریم کرد به کلیت این نظام نه بزرگ خود را گفتند.  آقای نوری زاد نوشتن  این نامه شما خسر الدنيا والاخرة کرد. تا تاریخ چگونه شما را قضاوت کند.

 

 

 

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar