torsdag 22 juni 2017



  1. از شكل كلمات خسته شدم
    دلم مى گيرد
    گفتم كارى كنم ، كارستان
    كلمات را در هاون مى كوبم
    هر حرف به جائى مى پرد...
    الف ابر نميشود
    باران هم نمى شود
    مى شود داس
    كه به جان "گ "بيفتد
    آخر او دلش مى خواهد
    خود را "ل" برساند
    "ل" هم فرار مى كند
    چشم در جستجوى" ز" دارم
    بايد بچسبد به ن، د، گ ،ى
    و يا
    ي، ب، ا، ئ و ى
    آرزو دارم
    "ز" برود
    و آ،ا، د، ،ى
    را پيدا كند
    نمى دانم چرا؟
    هى خودش را مى چسباند به
    ن، د،ا، ن
    عجب پرروشده اند اين حروف
    تا مى خواهم ضربه اى بزنم
    مى شود
    ش،ك، ل و ك
    و زهر خند
    خسته مى شوم
    غربال شان مى كنم
    باز روز از نو
    روزى از نو

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar