måndag 22 januari 2018




  1. بر سازها يمان زنجير بستند
    مبادا نواى عشق سر كند
    سرود سر گشتكى نخواند
    كلمات را قفل كردند
    تا نگويد و ننويسد ...
    از درد ها ، از دروغ ها
    بر هر چه دريدگى ، حجاب نام نهادند
    خانه به نامش كردند
    قاتل، سردار شد
    و اين بهشت مو عودى بود
    كه پير دجالى وعده آمدنش را داد
    شد جهنم اجبارها
    براى تو
    و براى من
    براى ما

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar